1- عارفان بر این باورند که نیروهای ظاهری و باطنی آدمی را می توان آموزش داد و به طور دلخواه پرورش داد .نوعی ورزش و با تمرین های مشخص و منظم و مستمر.به عنوان نمونه چشم ما قادر نیست بدون به هم خوردن پلک ها به یک نقطه معین خیره شود و یا به نور خورشید مدتی طولانی نگاه کند. ولی همین چشم را اگر انسان تمرین دهد چنانکه برخی از مرتاضان عمل می کنند ممکن است ساعت ها بدون خستگی و بهم خوردن چشم ها به قرص آفتاب خیره بشود.کسانی از همین آدم ها نَفَس خود را بیش از حد متعارف حبس می کنند.
2- نیروی خیال و وهم نیز قابل تربیت است. نیروی وهم و خیال چون پرنده ای بازیگوش و بی اندازه پر تحرک است و مدام از این شاخه به آن شاخه می پرد. اگر انسان بتواند تنها یک دقیقه حساب آن را نگه دارد می بیند که در آن دقیقه وهم و خیال او به کجاها که سرک نکشیده است بگونه ای که بعضی اظهار ناتوانی کرده و رام کردن آن را محال دانسته اند.اما عارف فرزانه حضرت روح الله روحی فداه براین باور است :" ولی این طور نیست و با ریاضت و تربیت و صَرف وقت آن را میتوان رام نمود و طایر خیال را میتوان به دست آورد، به طوری که در تحت اختیار و اراده حرکت کند که هر وقت بخواهد آن را در مقصدی یا مطلبی حبس کند که چند ساعت در همان مقصد حبس شود.
و طریق عمدهی رام نمودن آن عمل نمودن به خلاف است."
3- اگر به دنبال آن هستی که ذهن و دلت در نماز هرزه گردی نکند باید که خودرا برای حفظ خیال در وقت نماز آماده کنی و به محض این که بخواهد از چنگت بگریزد آن را بازگردانی و در همه حالات نماز به هنگام قیام و قعود و قرائت توجهت به همان حال باشد و مرتب مراقب همان حالی باشی که در آن هستی . اگر مثلا سوره حمد میخوانی در چارچوب همان سوره فکر و ذهن خویش را متمرکز کنی! گرچه در آغاز بسیار دشوار است و دشوار.اما براثر صبر نوبت ظفر آید.نباید انتظار داشته باشیم در همان یکی دو هفته اول پرنده بازی گوش خیال را رام کنیم و او را به بند بکشیم.
ممکن است در ابتدای کار در یک دهم یا کمتراز آن را موفق شویم حضور قلب پیدا کنیم .این نشانه ی خوبی برای پیمودن راه است. و چنانچه احساس نیاز بیشتری به این حرکت عارفانه پیدا کنیم نتیجه بیشتری خواهیم گرفت و کم کم بر شیطان وهم و پرنده خیال پیروز خواهیم شد.
مانع بزرگ پیروزی از مینه راه بازگشتن و احساس نا امیدی است. یاس و نا امیدی سرچشمه همه سستی ها و ناتوانی هاست. و برق امید انسان را به کمال موفقیت و پیروزی می رساند.
4- عارف کامل امام خمینی روحی فداه می فرماید:"ولی عمده در این باب، حسّ احتیاج است که آن در ما کمتر است؛ قلب ما باور نکرده سرمایهی سعادت عالم آخرت و وسیلهی زندگانی روزگار غیر متناهی نماز است. ما نماز را سربار زندگی خود میشماریم و تحمیل و تکلیف میدانیم. "وقتی دنیا را سرچشمه ی همه زندگی و کمال لذت یافتیم و این احساس در ما پدید آمد که دنیا همه چیز ماست در توجه به آن با همه نیروهای خویش متمرکزمی شویم و برای رسیدن به مقصود کم نمی گذاریم.حال اگر به فرموده عارفان حقیقت عبادت و نماز را سرمایه ماندگار حیات ماندگار و سرچشمه موفقیت و کامیابی همیشگی بدانیم و چنین احساسی در ما تقویت گردد در تحصیل و کسب آن نهایت تلاش خویش را خواهیم کرد.و در این سعی و کوشش رنج و سختی برای ما عین خوشی و لذت خواهد بود.
5-سردی و سستی ما در انجام نماز از سردی و سستی بنیاد آن است.اما حیف و هزاران افسوس که اخبار و سخنان پیام آوران الهی و حکیمان حقیقت را پشت گوش نهاده ایم و شیطان نیروهای ما را تصرف کرده است.
برگرفته با تلخیص و تخلیص از کتاب ارزشمند آداب نماز، امام خمینی ره، ص 43